معنی پیامبر عبرانی

حل جدول

پیامبر عبرانی

اسحاق، یعقوب، موسى، داوود ، عیسى


پیامبر

نبی، فرستاده، مرسل

ولی امر، نبی، رسول، فرستاده خدا، پیام آور، قاصد

لغت نامه دهخدا

عبرانی

عبرانی. [ع ِ] (ص نسبی، اِ) لغت جهودان. زبان یهود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج):
سخن کز روی دین گویی چه عبرانی چه سریانی
مکان کز بهر حق جوئی چه جابلقا چه جابلسا.
سنائی.
و رجوع به عبرانیان شود.


پیامبر

پیامبر. [پ َ ب َ] (نف مرکب) پیغامبر. پیغمبر. پیمبر. وخشور. نبی. رسول. آنکه واسطه ٔ ابلاغ سخنی باشد از کسی بدیگری خواه بزبان و خواه بنامه. رجوع به پیغامبر و پیغمبر و پیمبر شود. || قاصد. برید. پیک. پیک خبر رساننده. (شرفنامه). || پیام آور. رجوع به پیام آور شود.

فارسی به عربی

عبرانی

اسرائیلی، عبری


پیامبر

نبی

فرهنگ معین

عبرانی

عبری، یهودی، زبان یهود؛ عبری. [خوانش: (ع ِ) [ع.] (ص نسب.)]


پیامبر

پیک، کسی که پیغام را می برد، نبی، فرستاده خدا. [خوانش: (پَ بَ) (ص فا.)]

فرهنگ عمید

مترادف و متضاد زبان فارسی

عبرانی

جهود، کلیمی، موسوی، یهودی

فرهنگ فارسی هوشیار

عبرانی

‎ یهودی مرد، زبان یهودی ‎ عبری یهودی جمع عبرانیون عبرانیین، زبان یهود عبری.


پیامبر

(صفت) آنکه واسطه ابلاغ (کتبی یا شفاهی) باشد رسول پیام آور، قاصد پیک برید، پیغمر پیغامبر وخشور نبی رسول: و درود بر پیامبر گزیده محمد مصطفی و بر اهل بیت و یاران وی. (دانشنامه. منطق 1)

فرهنگ فارسی آزاد

عبرانی-عبری

عَبْرانی-عِبْرِی، نام قوم حضرت ابراهیم و بعداً یهود و زبان یهودی. (عِبْرِیَّت:یَهُوْدِیَّت-عِبْرانِیَّه)،

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

پیامبر عبرانی

588

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری